آیا هنر قابل تعریف است؟
آیا هنر قابل تعریف است؟
یکی از نخستین پرسشها در زیباییشناسی آن است که چرا زیبا، زیبا مینماید؟ یا به عبارت دیگر آنکه هنر و اثر هنری چیست؟[۳] در پاسخ چند تعریف محتمل مطرح شدهاند:
* نظریه صورت معنادار: هنر مجموعهٔ آثاری است که دارای نسبت معینی میان اجزای خود هستند؛ که بر اساس آن در میان منتقدان حساس، احساس زیباییشناسانه بر میانگیزند.[۴]
* نظریه ایده آلیستی: هنر مجموعه ایدهها یا احساسات ذهن هنرمند است؛ که به صورت جرح و تعدیل شده به افراد دیگر منتقل میگردند.[۵]
* نظریه نهادی: هنر مجموعه آثاری انسانساخت است که از جانب اهالی هنر، شان هنری یافتهاند.[۶]
* تعریف دانشنامه بریتانیکا: هنر به کارگیری مهارتهای عملی و تصورات ذهنی در خلق اشیا یا محیطهایی زیباست، که با دیگران میتوانند به اشتراک گذارده شوند.[۷]
* تعریف دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی: هنر مجموعه آثار یا فرآیندهای انسانساختی است که تعمدا عناصری نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات یا هوش انسانی به کار میگیرد.[۸]
* تعریف فرهنگنامه سخن:هنر هر نوع فعالیت غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشتهای شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباییشناختی است.[۹]
لازم به ذکر است که تمامی این تعاریف با انتقاداتی رو به رو بودهاند.
فلسفه نقد هنری [ویرایش]
بخش دیگری از مباحثات فلسفی درباره هنرها متوجه روشها و توجیهات اقسام مطالبی بوده که درباره هنر مینویسند؛ مثلا اینکه مقاصد یا نیات اظهارشده هنرمند تا چه حد در تفسیر انتقادی اثر هنری، ارتباط و مناسبت دارد.[۱۰]
ارزش آثار هنری
یکی از مسائل مهمی که در باب ارزش آثار هنری طرح میشود، تغییرات پیش آمده در اجرای آثار تاریخی است. مسئله مطرح شده این است که آیا در اجراهای موسیقی باید اصالت تاریخی و نزدیکی به نسخه اصلی را نصب العین قرار داد یا خیر؟
مسئله مهم دیگر در بحث ارزش آثار هنری، این است که آیا ارزش هنری تابلویی اصل از ارزش هنری بدل و کپی کاملی از آن بیش تر است و چگونه؟[۱۲]
جایگاه زیباییشناسی در فلسفه معاصر [ویرایش]
زیباییشناسی از رشتههای سنتی فلسفه بوده، و به ویژه در سدههای هفدهم و هجدهم بسیار پررونق بودهاست.[۱۳] اما امروزه از رشتههای غیرفعال فلسفه میباشد. بسیاری از فیلسوفان معاصر متفق القول هستند که زیبایی امری ذهنی و انتقال ناپذیر است.[۱۴] کسی راه ساختن ترانههای موسیقی درست یا اشعار کامل را نمیشناسد؛ و گرایش شدیدی به جانب این عقیده هست که دوست داشتن، دلیل و برهان نمیخواهد[۱۵]
یکی از نخستین پرسشها در زیباییشناسی آن است که چرا زیبا، زیبا مینماید؟ یا به عبارت دیگر آنکه هنر و اثر هنری چیست؟[۳] در پاسخ چند تعریف محتمل مطرح شدهاند:
* نظریه صورت معنادار: هنر مجموعهٔ آثاری است که دارای نسبت معینی میان اجزای خود هستند؛ که بر اساس آن در میان منتقدان حساس، احساس زیباییشناسانه بر میانگیزند.[۴]
* نظریه ایده آلیستی: هنر مجموعه ایدهها یا احساسات ذهن هنرمند است؛ که به صورت جرح و تعدیل شده به افراد دیگر منتقل میگردند.[۵]
* نظریه نهادی: هنر مجموعه آثاری انسانساخت است که از جانب اهالی هنر، شان هنری یافتهاند.[۶]
* تعریف دانشنامه بریتانیکا: هنر به کارگیری مهارتهای عملی و تصورات ذهنی در خلق اشیا یا محیطهایی زیباست، که با دیگران میتوانند به اشتراک گذارده شوند.[۷]
* تعریف دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی: هنر مجموعه آثار یا فرآیندهای انسانساختی است که تعمدا عناصری نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات یا هوش انسانی به کار میگیرد.[۸]
* تعریف فرهنگنامه سخن:هنر هر نوع فعالیت غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشتهای شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباییشناختی است.[۹]
لازم به ذکر است که تمامی این تعاریف با انتقاداتی رو به رو بودهاند.
فلسفه نقد هنری [ویرایش]
بخش دیگری از مباحثات فلسفی درباره هنرها متوجه روشها و توجیهات اقسام مطالبی بوده که درباره هنر مینویسند؛ مثلا اینکه مقاصد یا نیات اظهارشده هنرمند تا چه حد در تفسیر انتقادی اثر هنری، ارتباط و مناسبت دارد.[۱۰]
ارزش آثار هنری
یکی از مسائل مهمی که در باب ارزش آثار هنری طرح میشود، تغییرات پیش آمده در اجرای آثار تاریخی است. مسئله مطرح شده این است که آیا در اجراهای موسیقی باید اصالت تاریخی و نزدیکی به نسخه اصلی را نصب العین قرار داد یا خیر؟
مسئله مهم دیگر در بحث ارزش آثار هنری، این است که آیا ارزش هنری تابلویی اصل از ارزش هنری بدل و کپی کاملی از آن بیش تر است و چگونه؟[۱۲]
جایگاه زیباییشناسی در فلسفه معاصر [ویرایش]
زیباییشناسی از رشتههای سنتی فلسفه بوده، و به ویژه در سدههای هفدهم و هجدهم بسیار پررونق بودهاست.[۱۳] اما امروزه از رشتههای غیرفعال فلسفه میباشد. بسیاری از فیلسوفان معاصر متفق القول هستند که زیبایی امری ذهنی و انتقال ناپذیر است.[۱۴] کسی راه ساختن ترانههای موسیقی درست یا اشعار کامل را نمیشناسد؛ و گرایش شدیدی به جانب این عقیده هست که دوست داشتن، دلیل و برهان نمیخواهد[۱۵]
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت 17:40 توسط بیژن فدایی
|
این وبلاگ رو با تمام وجودم تقدیم میکنم به اساتيد عزیزم< محمد جواد میری و محمد صالحي رود پشتي> که همیشه مثل یه برادر بزرگتر راه درست و نشونم میده